سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رایحه ظهور زنجان
 

لطفا قبل از خواندن این مطلب این جمله را چندبار با خودتان تکرار کنید و به خاطر بسپارید: «هیچ قانون کلی‌ای که شامل همه انسان‌ها بشود، درمورد ارتباطات شخصی وجود ندارد.» درواقع این مطلب و تمام موارد مشابه براساس قوانین و یافته‌ها و اطلاعات درمورد اکثریت اقلیت نوشته می‌شوند.

    7    میلیارد نفر انسان روی این کره خاکی زندگی می‌کنند که هرکدام خصوصیات شخصی خود  و تفاوت‌های ریز و درشتی با بقیه انسان‌ها دارند و برای همین هم نمی‌شود درمورد همه آنها نسخه‌های کلی داد و حرف از قوانینی زد که در مورد همه صادق باشد. مطلبی که می‌خوانید- از دید من- درمورد اکثریت مردان ایرانی، صادق است و قطعا درمورد «همه» صادق نیست.  بهتر است استثناها را همیشه در نظر داشته باشید اما به کلیات بیشتر اهمیت بدهید

همه مردها مهربانی را دوست دارند
مهربان باشید، شاید فکر کنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز که بلد نیست کلام محبت‌آمیزی بگوید دوست ندارد کلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نکنید، تمام مردها نیازمند جنبه مهربانانه زنان زندگی خود هستند. شاید شما حتی بیشتر از او با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه برخورد داشته باشید اما یادتان باشد که مردان معمولا بیشتر از شما در گذر زندگی و در برخورد با مشکلات فرسوده می‌شوند و برای همین حتی ذره‌ای کوچک از مهربانی می‌تواند حال‌شان را خوب کند. باور کنید که اگر در مهربانی کردن پیشقدم شوید شما هم سود خواهید کرد و زمان‌هایی که به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهید دید

زنده باد حال خوب، زنده باد عشق
این روزها خیلی از جوان‌ها می‌گویند عشق‌های آتشین ابدی فقط در قصه‌ها و افسانه‌های قدیمی پیدا می‌شوند و امروز از عشق‌های زمینی، فقط شبحی رنگ‌پریده باقی مانده است. آنها می‌گویند عمر «دوستت دارم» و «عاشقتم  » بسیار کوتاه است و همیشه باید به احتمال پایان هر شور و هیجان و التهاب و حتی دیوانگی فکر کرد. اما ما سعی می‌کنیم خوش‌بین بوده و به معجزه عشق باور داشته باشیم و در خلسه آن زندگی کنیم

زندگی یعنی شادی‌های کوچک و اتفاقات کوچک و همین نکته‌های کوچک هستند که می‌توانند شادی‌ها و اتفاقات کوچکی را رقم بزنند که به زندگی ما معنایی متفاوت ببخشند و حال ما را خوب کنند و مگر چیزی مهم‌تر از حال خوب در یک ارتباط و اصلا در کل در زندگی وجود دارد؟اگر حال شما خوب باشد و حال کسی که دوستش دارید خوب باشد، عشق می‌تواند در ارتباط شما حکمفرما شود و لحظه‌های بی‌نظیر و نابی را در زندگی‌تان رقم بزند
کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌کند

این یک مورد را نشکنید
«به غرورش اهمیت بدهید» شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما آیا واقعا به آن عمل می‌کنید؟ شرایط زندگی جامعه مدرن به گونه‌ای است که در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یک خانم از همسرش  بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان لذتبخش هم هست که همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی که در ارتباط دونفره‌تان این مرد همچنان این حس را داشته باشد که نقطه اتکای شماست. به هزار و یک دلیل مردان دوست دارند «قوی» ارزیابی شوند و از همه مهم‌تر هم برای آنها این است که زنی که دوستش دارند آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به مردتان بدهید که درنهایت به شانه‌های او تکیه خواهید کرد، تحت هیچ شرایطی هم چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشکنید. اگر شکست خورده با او مهربان باشید، مطمئن باشید که همراه بودن و همدم بودن شما را در چنین شرایطی همیشه در خاطرش خواهد داشت همان‌طور که ممکن است یک زخم‌زبان یا متلک شما را همیشه در ذهنش نگه دارد

ابراز عشق‌ مردها فرق می‌کند
توقعات خود را منطقی کنید، باور کنید و باور داشته باشید که مردها و زن‌ها با هم فرق دارند. کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌کند. باور کنید مردی که حواسش به شما و زندگی‌تان و نیازهای‌تان است، در هر روز زندگی مشترک با ده‌ها عمل و رفتار کوچک و بزرگ عشقش را به شما نشان می‌دهد، پس لطفا بهانه نگیرید و بحث نکنید و غر نزنید. اگر چشمان‌تان را به رفتار او باز کنید قطعا نشانه‌های عشق و علاقه او را پیدا خواهید کرد و آن‌وقت نیازی نیست که خودتان و او را وارد روند فرسایشی «چرا نمی‌گی؟»، «چی میشه یه دوست دارم بگی»، «همیشه باید یادت بیارم که بگی» وبکنید که می‌توانند عشق را کمرنگ کنند

آشپزی یعنی ابراز عشق
لطفا نخندید، مسئله اصلا شوخی نیست، مسئله فقط سیرشدن نیست. با یک نان و پنیر یا دو تخم‌مرغ هم می‌شود سیر شد اما مهم این است که برای گروهی از مردان ایرانی ( که شمارشان کم هم نیست) غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است. بسیاری از مردهای امروز دستی برآتش دارند و دستپخت‌های‌شان بد هم نیست. اما به‌هرحال شما زن خانه هستید و می‌توانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید

باور کنید که ظرایف آشپزی و نزدیک کردن دستپخت‌تان به سلیقه و علایق او، یکی از آن ریزه‌کاری‌هایی است که حالش را خوب می‌کند. هرچقدر هم که اهل غذای بیرون و فست‌فود باشد بازهم قطعا چند تا غذای محبوب دارد که اگر آنها را آنجور که دوست دارد بپزید قطعا در دلش جای مهمی برای خودتان ذخیره کرده‌اید

 غرغرو ها به بهشت نمی‌روند
لطفا غر نزنید. براساس دیده‌ها و شنیده‌های شخصی‌ام می‌گویم که بسیاری از زندگی‌های مشترک از غرهای پنهان و آشکار خانم‌ها ویران می‌شود. این شکایت بسیاری از خانم‌هاست که «همیشه خسته است»، «هیچ‌وقت حوصله ندارد» و «به حرف‌های من گوش نمی‌دهد»، شاید حق با شما باشد اما باور کنید که غرزدن‌های پنهان و آشکار هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و فقط مشکل‌ها را بیشتر می‌کند. باور کنید که با مهربانی و انعطاف می‌توانید تاثیراتی بر یک مرد بگذارید که با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید...



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93/4/4 توسط rayehezohur

 

شنیداری ها:

 

ظاهر آنها چه نشان می‌دهد

1. وقتی به تنهایی مشغول به کاری هستند، زیر لب زمزمه می‌کنند و هرچه تند تر بخوانند تندتر کار می‌کنند و برعکس.

2. اگر در طبیعت باشند، به دنبال منبع صدا می‌روند (مثل صدای پرنده‌ها)

3. علاقه به بازی‌های پر سرو صدا ولی کم‌تحرک دارند.

 

رفتار آنها چگونه است

1. این افراد بیشتر به کیفیت‌های شنیداری توجه دارند یعنی از آنچه شنیده‌اند بیشتر صحبت می‌کنند.

2. کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می‌سپارند.

3. آهسته صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند که بیان شان شیوا و رسا باشد و به گفتار خود توجه خاصی نشان می‌دهند.

4. از طریق تکرار حرف یا شنیدن مطلب می‌آموزند و از شنیدن حرف‌ها لذت می‌برند.

5. از جملات شنیداری مثل: من شنیده ام که... استفاده می‌کنند.

 

آنها به چه چیز توجه می‌کنند

1. به گفتار شما توجه خاصی دارند یعنی کاملا حواس شان به تحسین‌ها ، تقدیرها، تشکر ها و به آنچه پشت سرشان گفته شده هست.

2. برای آنها احترام کلامی مهم‌تر از احترام رفتاری است.

3. آنها تند صحبت کردن را بی‌ادبی تلقی می‌کنند علاوه بر آنکه آن را نشانه اضطراب و نبود آرامش می‌دانند.

 

چگونه با آنها رفتار کنید

1. کمی آرام تر از دیداری‌ها صحبت کنید اما مراقب باشید که خیلی هم آرام نشوید.

2. به گفتار شنیداری‌ها بیشتر از بقیه گوش دهید، چرا که شنیداری‌ها به احترام کلامی نسبت به بقیه مسائل بیشتر اهمیت می‌دهند.

3. یک دوستت دارم برای یک سمعی هزاربار بیشتر از یک شاخه گل می‌ارزد.

4. صحبت‌های تان را خلاصه نکنید اما شرح و تفسیر فراوان هم ندهید

5. تشویق‌های تان بیشتر کلامی باشد مثلا یک (آفرین) برای این افراد هزار مرتبه بیشتر ازیک شاخه گل می‌ارزد .

 

لغاتی که بیشتر از آنها می‌شنوید

شنیدن. گوش دادن. فریاد کشیدن .بحث کردن. اطلاع دادن. تحسین کردن .گفت و شنود کردن. بیان کردن. اعلام کردن.

 

ویژگی‌های منحصربه‌فرد آنها

افراد شنیداری به 2دسته شنیداری متمایل به دیداری و شنیداری کاملا منطقی تقسیم می‌شوند. افراد شنیداری کاملا منطقی طبق آمار و ارقام و اعداد و محاسبه جهان را درک می‌کنند. اینان افراد دیداری را افراد ساده‌دل و احساساتی محسوب می‌کنند. افراد دیداری عاشق افراد خوش قیافه می‌شوند ولی افراد شنیداری عاشق افراد خوش‌کلام و خوش‌برخورد و خوش‌صدا می‌شوند.

 

با چه کسانی ازدواج کنند

بهتر است اول سعی کنند به سراغ افرادی از گروه خودشان بروند یعنی شنیداری‌ها ولی در مرتبه دوم احتمالا با افراد دیداری هم خوشبخت خواهند شد.

 

لمسی ها: 

چگونه با آنها رفتار کنید

1. باید دستان‌شان را به گرمی فشرد و حتی هنگام تحسین نیز با ضربه زدن به پشت‌شان آنها را دلگرم کرد.

2. آنقدر می‌توان محبت را به لمسی‌ها ابراز کرد با هدیه دادن و گفتن (دوستت دارم) نمی‌توان.

3. به پاداش‌های فیزیکی بسیار علاقه‌مندند

4. در جریان مکالمه دوست دارند نزدیک فرد مقابل باشند.

 

ظاهر آنها چه نشان می‌دهد

1. بدنشان کمی شل است و مقداری به جلو خم هستند.

2. خیلی نزدیک به تلویزیون می‌نشینند.

3. خیلی آرام و با احساس شعر می‌خوانند.

4. در کلاس جلو می‌نشینند.

5. در طبیعت خودشان را با حس‌شان درگیر طبیعت می‌کنند، مدام گل‌ها را بو می‌کنند و ناز می‌کنند.

 

رفتار آنها چگونه است

1. بیشتر به کیفیت‌های لمسی توجه می‌کنند.

2. هیجان شان خیلی کم است. خیلی آرام‌اند. حتی شاید یک نوع رخوت و سستی را می‌توان درآنها دید.

3. احساس آنها از دیگران عمیق تر است و در ملایمت آنها متانت نیز هست.

4. یک حمام آب گرم بیش از هر چیز دیگر آنها را در خلوت شان شاد می‌کند.

5. از جملات حسی مثل احساس می‌کنم تو ... استفاده می‌کنند.

 

ویژگی‌های منحصربه‌فرد آنها

در جملات این افراد مفاهیم احساسی غالب است ، هنگام اندیشیدن به پایین و طرف راست خود نگاه می‌کنند، صدای شان عمیق است و کلمات شمرده از دهان شان خارج می‌شود حرکات دست، تغییرات چهره و اعمال جسمانی آنها زیاد است، معمولا دست شان را پایین نگاه می‌دارند و خود را به کرات لمس می‌کنند، تنفس این عده عمیق است و از تمام قفسه سینه برای تنفس استفاده می‌کنند.

 

لغاتی که بیشتر از آنها می‌شنوید

احساس، لمس کردن، اتصال، لغزیدن، تعادل، اصابت و احساساتی.

 

با چه کسانی ازدواج کنند

این افراد تنها گروهی هستند که توصیه می‌کنیم فقط و فقط با هم گروهی‌های خودشان ازدواج کنند تا زندگی بهتری داشته ‌باشند.

 

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 93/3/17 توسط rayehezohur

?    

اگر قصد دارید ازدواج کنید و حتما هم در ازدواج‌تان موفق باشید یا اگر ازدواج کرده‌اید ولی اختلافات جزئی در ارتباط با همسرتان دارید و نتوانسته‌اید به آن رابطه ایده‌آل برسید این مطلب را از دست ندهید.

 

در بسیاری از خانواده‌ها مشکل ارتباط ناموفق وجود دارد و بیشتر آن هم به دلیل نادیده گرفتن کیفیت‌های حسی درروابط خانوادگی است مثلا زنی که دیداری است و از همسرش می‌خواهد برایش فلان لباس را بخرد و او را فلان جا ببرد و اینگونه محبتش راثابت کند اما همسرش که شنیداری است برای ابراز علاقه فقط به او می‌گوید که «دوستت دارم».

 

اگر ازمرد هم در مورد همسرش بپرسیم می‌گوید: هروقت که به خانه می‌آیم به گرمی به او سلام می‌کنم اما او خیلی خشک جواب می‌دهد گاهی هم هیچ چیز نمی‌گوید، یکبار نشد که بنشیند و به حرفم گوش دهد، فقط برای تولدم هدیه می‌گیرد. این هدیه به چه درد من می‌خورد؟ در حالی که تا به حال به من نگفته که «دوستم دارد »؛ در این مطلب ما می‌خواهیم شما را با کیفیت‌های حسی افراد مختلف آشنا کنیم و به شما یاد بدهیم چگونه بهترین ارتباط را با اطرافیان برقرار کنید چرا که با هر تیپی از افراد باید مثل خودشان و براساس کیفیت حسی خودشان رفتار کرد. این به معنای خلاف میل خود عمل کردن نیست، بلکه برای تاثیرگذاری بیشتر است.

 

اگر لازم است از رئیس خود چیزی بخواهید، فرزندتان را در مورد موضوعی نصیحت کنید یا همسر خود را راهنمایی کنید با دانستن اینکه   با هر کسی با کیفیت حسی متفاوت چگونه رفتار کنید، بهتر می‌توانید ارتباط برقرار کنید و اطلاعات لازم را انتقال دهید.

 

چگونه کیفیت حس افراد را شناسایی کنید

خوشبختانه این مسئله ساده است. کافی است تا به صحبت های فرد موردنظر توجه کنید. البته بهتر است که از او بخواهید برای تان خاطره شیرینی را تعریف کند. سپس به سخنان او کاملا توجه کنید و ببینید که از چه ویژگی‌هایی صحبت می‌کند. دقت کنید که در مورد کدام یک از دیده‌ها و شنیده‌هایش بیشتر حرف می‌زند.

 

آدم‌ها در ارتباط چند دسته‌اند؟

1. کسانی که ارتباطاتشان در جنبه‌های دیداری خیلی قوی‌تر است. (آدم های دیداری).

2. کسانی که ارتباطات‌شان در جنبه شنیداری خیلی قوی‌تر است (آدم های شنیداری).

3. کسانی که ارتباطات‌شان در جنبه‌های احساسی و لامسه خیلی قوی‌تر است (آدم‌های لمسی).

4. کسانی که هر سه را با درجات مختلف دارند (بیشتر ما جزو این دسته هستیم اما باید بدانیم‌، خودمان و دیگران در کدام جنبه قوی‌تر هستیم.)

دیداری ها:


 

 

 

ظاهر آنها چه نشان می‌دهد

1. دست‌شان را هنگام صحبت کردن تکان می‌دهند

2. در جزوات‌شان معمولا نقاشی می‌کشند

3. همچنین از رنگ‌های زیادی استفاده می‌کنند

4. دست خطی تمیز دارند

5. عاشق رنگ هستند و رنگارنگ می‌پوشند

6. عاشق عکس و تصویر هستند

7. برای مثال: سنگ یا صدف جمع می‌کنند!

 

رفتار آنها چگونه است

1. بیشتر به کیفیت‌های دیداری توجه دارند یعنی تصاویر برایشان بیشتر جلب نظر می‌کند.

2. از آنچه دیده‌اند بیشتر صحبت می‌کنند.

3. هیجانی‌ترند و سریع‌تر صحبت می‌کنند.

4. از حرکات دست بسیار استفاده می‌کنند و می‌کوشند سخنان خود را با حرکات به تصویر بکشند.

5. چون سرعت کلام شان با سرعت تصاویر متحرک ذهنی‌شان برابر نیست، معمولا برای بیان اندیشه های خود شتاب دارند، برخی کلمات را حذف می‌کنند و آنچه می‌گویند به گونه‌ای است که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند.

 

آنها به چه چیز توجه می‌کنند

1. این افراد به رفتار ما، به ظاهر ما و هر آنچه به چشم می‌آید، بیشتر توجه می‌کنند مثلا اینکه رفتار ما چقدر محترمانه است یا آیا به احترام‌شان بلند می‌شویم؟ یا آیا لباس‌های مان تمیز است و ظاهری آراسته داریم.

2. به اینکه از دید دیگران چگونه‌اند خیلی اهمیت می‌دهند.

3. آرامش افراطی و شل بودن ، دیداری ها را کلافه می‌کند.

4. با آنها باید پر شورتر و پرهیجان‌تر بود.

 

چگونه با آنها رفتار کنید

1. وقت آنها را نگیرید. مقصود خود را زود اعلام کنید. توضیح و تفسیر زیاد، حوصله آنها را سر می‌برد.

2. صدا زود حواس آنها را پرت می‌کند پس هنگام صحبت جدی با آنها صداهای مزاحم را حذف کنید.

3. علاقه‌مند به شنیدن بازخورد حرف‌های خودت از جانب دیگران هستند.

4. اگر همسرتان جزو افراد دیداری است یادتان نرود که به هدایا و سفر رفتن علاقه زیادی دارد.

 

ویژگی‌های منحصر به فرد آنها

سریعا عاشق می‌شوند سپس ول می‌کنند، دعوایشان یک لحظه است، یک لحظه کاری می‌کنند و سپس پشیمان می‌شوند، کینه به دل راه نمی‌دهند. افراد دیداری اگر از کسی ناراحت شوند نگاهش نمی‌کنند و روی خود را برمی‌گردانند و اگر کسی را دوست داشته باشند به او زیاد نگاه می‌کنند.

 

لغاتی که بیشتر از آنها می‌شنوید

دیدن. نگاه کردن. خیره شدن. چشم‌انداز. در نظر گرفتن. هدف. دوراندیشی و درخشان.

 

با چه کسانی ازدواج کنند

در مرتبه اول بهتر است که با دیداری‌ها ازدواج کنند و بعد شنیداری‌ها ولی ازدواج با لمسی ها را چندان به آنها توصیه نمی‌کنیم.


 



نوشته شده در تاریخ شنبه 93/3/17 توسط rayehezohur

 انسان ها گاهی حرف هایی را به زبان می آوریم که از نظر خودمان معمولی هستند، اما برای فردی که آن را می شنود بسیار ناراحت کننده است. برخی از عبارت ها تاثیرات بسیار منفی بر ذهن فرد موردعلاقه ما دارند و می توانند به راحتی موجب از بین رفتن رابطه عاشقانه بشوند.

می دانی چند تار موی سفید داری؟

زوبین
  40 ساله می گوید: در تولد 40 سالگی‌ام همسرم به من گفت می دانی چند تار موی سفید داری؟. می دانم که او فقط برای شوخی و خنده این عبارت رابیان کرده است اما هنوز پس از گذشت یک سال من هنوز به این جمله فکر می کنم و این جمله آزارم می دهد. هر بار در آینه خودم را نگاه می کنم، یاد این جمله می افتم. تا پیش از این تصور می کردم خوش قیافه هستم. اما اکنون خیلی به آن ایمان ندارم.

در زندگی زناشویی خوب است که زن و مرد همیشه باعث شاد بودن یکدیگر باشند. باید این حس را به طرف مقابل القا کنید که همیشه جوان، زیبا و دوست داشتنی است و گذر زمان از جذابیت او کم نکرده است. باید بدانید که مردها نیز با بالارفتن سن، دچار کاهش اعتماد به نفس می شوند. بنابراین، این وظیفه همه زنان است که به مرد خود این اعتماد را بدهند که حاضر نیستند همسر خود را با هیچ مرد جوان دیگری عوض کنند.

می دانم که خیلی خوشحال نیستی

حامد 41 ساله می گوید: این جمله ای است که همسرم بارها در زمان های سخت زندگی به من گفته است. خود جمله خیلی دردناک نیست اما همسرم آن را طوری بیان می کند که گویا خودش بسیار خوشحال و راحت است و این منم که فقط از سختی زندگی در عذاب هستم. در صورتی که خودش هم راحت نبود و این جمله را طوری می گفت که گویا دارد از خودگذشتگی و خودش را فدای من می کند. در صورتیکه به هیچ وجه این طور نبود. هنگامی که سومین دختر ما به دنیا آمد، هر دو ما استرس بسیاری داشتیم. اما همه آرزوی من این بود که ایکاش می توانستیم رابطه خوب اولیه خود را داشته باشیم و از این همه اندوه که میان خودمان دونفر وجود داشت، فرار کنیم.

آیا فکر می کنی ما جذابیت و طراوت خود را از دست داده ایم؟
مهیار 34 ساله می گوید: تا پیش از اینکه همسرم این جمله را به زبان بیاورد همیشه تصور می کردم رابطه ما بسیار خوب است و همه چیز بسیار خوب پیش می رود. این سوال باعث شد تا به این فکر کنم که آیا مشکلی در رابطه ما وجود دارد؟ احتمالا او کمبودی احساس کرده است که چنین سوالی را می پرسد.

هنگامی که احساس می کنید رابطه‌تان همچون ماه های اول نیست به جای اینکه از جملات منفی استفاده کنید. با یکدیگر در این رابطه حرف بزنید و برای بهبود اوضاع و برگرداندن اشتیاقات اولیه، با هم راهکار پیدا کنید. برای کارها و مسایل شخصی خود اولویت تعیین و برنامه ریزی کنید تا در این میان فرصت های بدون استرس و فشار کاری پیدا و در کنار هم لحظه های نابی را تجربه کنید.

تو اصلا نمی توانی مرا درک کنی!
این جمله بسیار ناراحت کننده است و موجب سردی رابطه می شود. با این جمله طرف مقابل تصور می کند همه تلاش هایی که در طول سال ها انجام داده، بیهوده بوده است. لطفا در بیان چنین جمله هایی خساست به خرج دهید و نگذارید به راحتی از دهانتان خارج شوند. برخی از حرف ها برای شما ساده هستند، اما زخم بزرگی در دل طرف مقابل ایجاد می کنند که جای آن به این راحتی ها خوب نمی شود. با همین جمله ساده همه مهربانی و از خودگذشتگی های طرف مقابل خود را زیر سوال می برید و او را از تلاش های بعدی ناامید می کنید.

حقیقت را باید پذیرفت، از این جا به بعد در سرازیری قرار داریم!
مهدی 35 ساله می
  گوید: وقتی نامزد من این جمله را بیان کرد حس بسیار بدی پیدا کردم. درست است که او به شوخی این جمله را بیان کرد. اما بالاخره در دلش به آن اعتقاد دارد که به زبان آورده است. من از این طرز فکر متنفرم که رابطه ها پس از مدتی در سرازیری قرار می گیرند و دیگر همچون روزهای اول نیستند.

مامانم فکر می کند بهتر است کار دیگری پیدا کنی

آیدین 30 ساله می گوید: متنفرم که همسرم به من بگوید چه شغلی را انتخاب کنم. البته این را می دانم که او صلاح مرا می داند و می خواهد من موفق تر باشم اما اینکه مادر او در مورد شغل من نظر بدهد دیگر قابل تحمل نیست. اگر او مادرش را دوست دارد و نظراتش را قبول دارد، باید رابطه خود را میان خودشان دو نفر نگه دارند و به من تعمیم ندهند. فردی که درک بالایی داشته باشد می فهمد که نباید در تفکرات و تصمیماتِ فردی دیگران دخالت کند.

اگه بچه ها خوشحال باشند کافی است، این طور نیست؟
محمد 45 ساله می گوید: در پاسخ این حرف دوست دارم فریاد بکشم که نه! درست است که شادی بچه ها و مراقبت از آنها برای من هم اهمیت بسیاری دارد اما خودمان دو نفر چه می شویم؟ همه چیز که به بچه ها محدود نمی شود. دوست دارم خوشحالی من هم برای همسرم مهم باشد و این جمله به معنای واقعی موجب ناراحتی و ناامیدی من می شود.

گاهی احساس می کنم تو مانع از پیشرفت من در زندگی می شوی
توماج 34 می گوید: همسرم این جمله را در حالت عصبانیت بیان کرد اما همچنان در ذهن من باقی مانده و موجب ناراحتی من است. من همیشه تصور می کردم ما هر دو برای پیشرفت و موفقیت های طرف مقابل تلاش می کنیم و این جمله به من نشان داد همسرم از چیزی ناراحت است و مرا مقصر این امر می داند.

باید سعی کنید حتی در عصبانیت نیز حواستان به جمله هایی که بیان می کنید، باشد. درست است که هنگام خشم کنترل کردن زبان کار آسانی نیست، اما ممکن است و با می توانید کمی تمرین و صبوری به نتیجه دلخواه برسید.

 منبع:برترین ها



نوشته شده در تاریخ شنبه 93/3/17 توسط rayehezohur

 وقتی که خودتان را با اطرافیان‌تان مقایسه می‌کنید، فکر می‌کنید عاقل‌ترین زوج جهان هستید. از نظر شما خیلی از آن‌ها اشتباهات ساده اما وحشتناکی را مرتکب می‌شوند که شما از آن پرهیز می‌کنید و از این‌که خودشان از اشتباهات‌شان باخبر نیستند، تعجب می‌کنید. جالب است بدانید که همین اطرافیان پراشتباه نیز در مورد شماهم چنین قضاوتی می‌کنند. آن‌ها به اشتباهات ساده اما وحشتناک‌تان نگاه می‌کنند و همان جملات را در ذهن‌شان مرور می‌کنند. برای این‌که این موضوع را بهتر درک کنید و دست از گفتن جملاتی که در عین سادگی زندگی مشترک‌تان را ویران می‌کنند بردارید، چند نمونه از گلایه مردان خوشبختی را برای‌تان مطرح می‌کنیم که احتمال دارد زندگی عاشقانه‌شان همین روز‌ها از هم بپاشد.

مرد بی‌اعتماد به نفس، مرد مرده است

علی 38 سالش است. 7 سال است که با همسرش ازدواج کرده و معتقد است که زندگی‌شان را با عشق شروع کرده‌اند و هنوز هم یکدیگر را دوست دارند اما در زندگی خوشبخت آن‌ها هم مسائلی وجود دارد که موجب رنجش و بحث می‌شود. او معتقد است همسرش هیچ عیب بزرگی ندارد اما با گفتن بعضی حرف‌ها، آرامش زندگی‌شان را به هم می‌ریزد و اعتمادبه‌نفس او را از بین می‌برد. او نمی‌گوید که حق با همسرش نیست و اشتباهی را مرتکب نمی‌شود بلکه می‌گوید:«اگر همسرم با این جملات به من حمله نکند حاضرم به اشتباهاتم اعتراف کنم و تمام تلاشم را برای جبران کردن‌شان انجام دهم.» اگر می‌خواهید که عشق‌تان ابدی باشد، جملاتی که علی را آزار می‌دهد و موجب دعوا در زندگی مشترک‌شان می‌شود را بخوانید و از آن‌ها پرهیز کنید.

 تقصیر تو بود

 بعضی وقت‌ها، اوضاع اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های مربوط به آن، وضعیت تحصیلی بچه‌ها و مشکلات‌شان  یا خیلی مسائل مربوط به خانه، آن‌طور که باید پیش نمی‌رود. ما هم طبق عادت می‌خواهیم که گناه نامساعدبودن شرایط را به گردن یک نفر بیندازیم و از این طریق ذهن‌مان را آرام کنیم اما نباید فراموش کنید که در جریان زندگی مشترک، هزاران کار ممکن است آن‌طور که انتظار دارید پیش نرود؛ تصمیم‌گیری‌ها درست از آب در نیاید یا اتفاقات غیر‌مترقبه آرامش‌تان را به هم بریزد. اما حتی اگر واقعا این اتفاقات به‌ دلیل اشتباهات همسرتان افتاده باشد، باز هم باید بدانید که سرزنش‌کردن هیچ‌چیزی را درست نمی‌کند و البته رابطه میان شما را سرد‌تر و پر‌تنش‌تر خواهد کرد.

 هزاربار گفته بودم...

به‌نظر ما اعتماد کنید؛ این 4 کلمه می‌تواند همه چیز را از هم بپاشد و البته باید بگوییم که در یک رابطه عاشقانه و سرشار از اعتماد، این 4 کلمه اصلا جایی ندارد. هیچ احتیاجی نیست که گفته‌های‌تان را به همسرتان (آن هم با این لحن) یادآوری کنید و به او بگویید که در چه مواردی حق با شماست و در چه مواردی او اشتباه کرده است. اگر فکر می‌کنید که نیاز است این حرف‌ها را دوباره به زبان بیاورید، بهتر است در روزهای بعد و در یک موقعیت آرام‌تر و آن هم بدون سرزنش‌کردن و اشاره به خراب‌کاری‌های همسرتان، این نکات کلیدی را به او گوشزد کنید.

 چرا تو همیشه...؟

 همه آدم‌ها نقاط ضعف و قوتی دارند و حتی بعضی‌ها نقاط ضعف زیادی دارند. قطعا همسر شما هم بی‌عیب و نقص نیست اما بیش از حد تکیه‌کردن روی نقاط ضعف و عادی شمردن نقاط قوت، شما را با مشکل بزرگی روبه‌رو خواهد کرد. اگر رفتارتان را به همین شکل ادامه دهید، به‌تدریج این نقاط ضعف در او پررنگ‌تر و قوی‌تر خواهند شد و ویژگی‌های مثبتی که به‌نظرتان عادی بوده‌اند هم به مرور کمرنگ‌تر خواهند شد. شاید همسرتان فرد قدرتمند و شگفت‌انگیزی نباشد اما شما با این کار در عرض مدت کوتاهی او را به یک فرد ضعیف و ناتوان و همین‌طور بی‌اعتمادبه‌نفس تبدیل خواهید کرد.

حس افتخار را از او نگیرید

محمد 42 سالش است. او 18 سال است که با همسرش زندگی می‌کند و یک دختر و یک پسر هم حاصل ازدواج‌شان است. آن‌ها زندگی خوبی دارند اما از همان 18 سال پیش تا امروز، یک موضوع محمد را آزار می‌دهد و همسرش هم به هیچ طریق حاضر نمی‌شود که آن را ترک کند؛ این عادت گاهی اوقات فاصله زیادی بین آن‌ها می‌اندازد و موجب می‌شود تا چند روز رابطه‌ای سرد و همراه با دلخوری میان‌شان حاکم باشد. محمد معتقد است که همسرش تاکنون خیلی سازگار بوده و اگر این مشکل‌ها بین‌شان پیش نمی‌آمد، هیچ جای دلخوری در زندگی‌شان وجود نداشت. اگر شما هم‌چنین عادتی دارید، بهتر است قبل از آن‌که کار زندگی‌تان به جای باریک بکشد، فکری برای از بین بردنش بکنید.

 مادرم حق دارد بداند...

بیان جمله، «به‌خاطر فلان کار از تو دلخورم» در جمع، گفتن راز‌های خانوادگی یا نقدکردن همسرتان و ایرادگرفتن در کار‌هایش، آن هم در مقابل دیگران، یکی از مواردی است که کمتر مردی می‌تواند تحملش کند. طبیعی است که شما به‌عنوان یک زن و شوهر گاهی دعوای‌تان بشود و گاهی هم به‌شدت از کار‌های یکدیگر عصبانی شوید اما نصیحت دوستانه ما این است که بگذارید موضوعات خصوصی، ‌خصوصی باقی بمانند، پس در همان چند ساعتی که در مهمانی یا مقابل دیگران هستید، به هر زحمتی که هست خودتان را کنترل کنید و بعد از آن، هرچه می‌خواهید را به همسرتان یادآوری کنید و تا گرفتن یک نتیجه مشترک با هم بحث کنید.

 فلانی این کار را کرد اما تو نتوانستی

مرد‌ها از این‌که با فرد دیگری مقایسه شوند بیزارند. این موضوع موجب می‌شود که احساس مردانگی و قدرت‌شان خدشه‌دار شود. آن‌ها دوست دارند همیشه برای شما مهم‌ترین و توانمند‌ترین شخص باشند و وقتی می‌شنوند که شخص دیگری (حتی در یک موضوع کوچک) از آن‌ها قدرتمند‌تر است و شما هم می‌دانید که مردتان به اندازه آن شخص توانمند نیست، همه‌چیز در ذهن‌شان به‌هم می‌ریزد. شما فکر می‌کنید که فقط یک مثال ساده زده‌اید اما او فکر می‌کند که از هرکسی در ذهن شما کم‌اهمیت‌تر است و این‌که شما حسرت زندگی‌ای را می‌خورید که او نتوانسته و نخواهد توانست که برای‌تان بسازد.



نوشته شده در تاریخ شنبه 93/1/16 توسط rayehezohur

1.       مقدار حرف زدن = مقدار شنیدن

2.       بحث برای اثبات یک مطلب نکنید مگر برای کشف انعطاف پذیری فرد

3.       هیچ ابهامی نباید بماند یا در آن جلسه یا در جلسات بعد روشن شود

4.       اجازه ندهید با جواب کلیشه ای رد شوند و سوال های ریز تری بپرسید

a.       مثلا: خانم میپرسند: "هدف شما در زندگی چیست، و میخواهید به کجا برسید؟"

آقا جواب میدهند: " سعادت، آرامش، خوشبختی و تربیت بچه های خوب"

این جواب به هیچ دردی نمیخورد و هیچ نتیجه ای را حاصل نمیکند. هیچ نتیجه ای را !!!

حالا خانم باید بپرسد؟

1."سعادت و خوشبختی به چه معنی؟ شما سعادت را در چه چیزهایی میدانید؟"

2."چه مسائلی سبب آرامش شما در زندگی میشود. شما وقتی میخواهید آرام شوید، چه میکنید؟"

3."تربیت بچه های خوب برای شما چقدر اهمیت دارد؟ آیا این جزء اهداف اصلی شما در زندگی است؟"

4."در دیدگاه شما خوب بودن چه شاخصه هایی دارد؟"

آقا جواب میدهند:

"سعادت و خوشبختی در خدمت به مردم و اجتماع است و اینکه آدم احساس کند به وظایفش عمل کرده، و پیش خدای خود سرافراز باشد." و "البته تریت فرزند برای من خیلی اهمیت دارد" و تمام.

خوب این جواب هم تقریباً به هیچ دردی نمیخورد، شما که نمیخواهید کتاب بنویسید میخواهید همسر انتخاب کنید. این جواب یعنی دور زدن سوال.

4. "خوب خدمت به مردم و اجتماع از نظر شما چگونه محقق میشود؟(از طریق فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اینکه صبح تا ظهر پشت میز در اداره بنشینیم، اینکه شب و روز نداشته باشیم تا کاری از اجتماع پیش رود؟ یا متعادلتر از اینها . مقصود خود را تبیین کنید)"(البته شما مسائل درون پرانتز را عنوان نکنید بگذارید او گزاره مورد نظر خود را از اعماق وجودش استخراج کند و نه از کلام شما)

5. "شما تا بحال برای خدمت به اجتماع چه گامهایی در زندگی برداشته اید؟"

6. "وظایفی که از آنها صحبت میکنید و با انجام آنها پیش خدای خود سرافراز هستید چه هستند؟"

7. "گفتید تربیت فرزند خیلی اهمیت دارد یعنی اگر فردا بچه دار نشدیم چه میشود؟ همه دار و ندار اهداف شما تربیت فرزند است یا تربیت فرزند برای هدف دیگری صورت میگیرد که اگر بچه هم نباشد هنوز آن هدف پا برجاست؟"(بنده برای اینکه شما منظورم را بفهمید زیاد توضیح میدهم شما نباید، تا این حد جواب را در سوال بیاورید)

8. "تازه جواب سوال 2 چه شد؟"

1.       اول سوال از اصول بعد جزئی شدن

a.       مثلاً اگر کسی در جواب هدف شما از زندگی چیست، بگوید کسب دانش و موقعیتهای اجتماعی بالا و ... ولی در روند سوالات مشخص شود که خوب درس نمیخواند، اوقات فراغتش را به بیهودگی و بدون برنامه میگذراند، همت بالایی در انجام کارهای بزرگ ندارد، تا بحال هیچ کار بارز و شاخصی انجام نداده، خوب میتوان گفت که هدفی که ایشان ذکر کرده فقط یک موجود ذهنی است که در زندگی آینده احتمالی شما با ایشان، تبلوری نخواهد داشت.

b.      ابتدا باید چارچوبها و محدوده نقشه وجود طرف مقابل در ذهن شما ترسیم شود و سپس به سوالات ریز برای درک جزئیات بپردازید

c. سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.

                                                                          i.             سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد: ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟ مثلا: شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟

                                                                       ii.             سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد مثلا با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟

                                                                     iii.             انعطاف پذیری مثلا: اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟

                                                                     iv.             تقسیم وظایف و نقش زن و مرد: شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....

                                                                       v.             مسائل اقتصادی خانواده: این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟

درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟

                    i. میزان استقلال یا وابستگی فرد: مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟-- سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.-- یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟

                    i. صفات شخصی و روانی: افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند. همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.

                    i. مسائل اعتقادی و اخلاقی: این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم. مثلا آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟-- آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟--آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟--چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟

                    i. دوستان: سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)--- کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالبی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)--- با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)

                    i. خانواده فرد: سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده

                    i. برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده: شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....

سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.

                    i. رشد اجتماعی فرد: زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.

                 ii. مباحث دینی و اعتقادی: هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و .... حمایت می کنند . ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند. یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد. یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.

 

1.       جواب در متن سوال نباشد

1.       سعی کنید برای امتحان صداقت چند سوال مهم را تحت چند عنوان مختلف با فواصل زمانی بپرسید

a.       1- انتظارات شما از بنده به عنوان همسر آینده شما چیست 2-"نقش اصلی همسر شما در زندگی مشترک چه باید باشد و در ادامه" نقشهای فرعی به نظر شما چیست" 3." معیارهای انتخاب همسر از نظر شما چیست" 4." چرا میخواهید ازدواج کنید" جواب همه این سوالات یک چیز باید باشد، و یا چند چیز ولی با اولویتهای یکسان.

b.      توجه کنید که هر انسانی در درون خود یک نظام فکری دارد، که همان نظام فکری (ولو سکولار) مبنای عمل وی میباشد. لذا اگر طبق این نظام درونی به سوالها پاسخ دهد همه چیز مرتب و هماهنگ است

c. در طول جلسات به تکرّر و گونه های مختلف سوالات را بپرسید تا هر گونه اشتباه و یا مخفی کاری آشکار شود.

1.       برخی از سوالات را بصورت معکوس بپرسید، تا نظر واقعی طرف مقابل برای شما روشن شود

a.       مثلا شما دوست دارید که همسرتان زیاد با دوستانشان ارتباط نداشته باشد" شما با دوستانتان ارتباط مستمر و خوبی دارید؟ " بعد اگر با خوشحالی مثبت جواب داد، شما با اندکی اشتیاق بپرسید" خوب ارتباطاتتان چگونه است؟"

b.      طوری باشد که احساس نکند که شما دورش زده اید

1.       اگر طرف مقابلتان از جواب سوال شما طفره رفت، سوالتان را به همان شکل در جلسات دیگر یا به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید

1.       اینطور نباشد که ابتدا نظر خود را بگویید بعد نظر او را بشنوید

1.       باید مراقب عدم تعادل شخصیتی باشیم که این امر از طریق توجه به 5 عامل امکان‏پذیر است: 1- فرد در سن انتخاب باشد، 2- زندگی متعادلی داشته باشد، 3- نظارت والدین بر زندگی فرد وجود داشته باشد، 4- رشد عقلانی کافی داشته باشد، 5- استقلال فکری داشته باشد

1.       بیشتر گزینه های نامناسب برای ازدواج افرادی هستند که اختلال شخصیت دارند

1.       توجه به مدیریت زمان



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/12/25 توسط rayehezohur

1.       سوالات جلسات خواستگاری (این سوالات می بایست با توجه به لیست ملاک ها اصلاح و تکمل گردد . به طوریکه نهایتا شاهد مجموعه ای منسجم از ملاک ها و سوالات مناسب مرتبط به آنها در قالب ملاک ها و سوالات جلسه اول ، ملاک ها و سوالات جلسه دوم ، ملاک ها و سوالات جلسه سوم و ... باشیم.)

1.       پرسش های جلسه ی اول

1.       اعتقادات : میزان پایبندی و اعتقاد شما به مسائل دینی چقدر است؟

نکته : در اعتقادات دینی از مصادیقی که خود به آنها اعتقاد دارید ، سوال کنید ؛ از جمله واجبات (نماز ، روزه ، حج ، خمس ، زکات و ... ) و مستحبات (زیارت ، محافل مذهبی و ... )

اعتقادات دینی را اگر بخواهیم بپرسیم باید چه بگوییم؟  مگر آیا این فرض هم وجود دارد که اعتقاد نداشته باشیم یا محور زندگی ما دین و حرف خدا نباشد؟

·          سفرهای زیارتی چقدر در زندگی شما جایگاه دارد؟ چون خودم به شخصه خیلی سفر غیر زیارتی نمی روم. مگر خیلی کوتاه. البته من دو نوع سفر می روم:

§          یکی سفرهای زیارتی:

·          قم و مشهد و شاه عبدالعظیم و مزار شهدا و امامزاده صالح و کربلا و مکه (یک بار)

§          یکی هم سفرهای جهادی:

·          جهادی هم عملگی و هم فرهنگی که از این به بعد نقش پررنگ تری بازی خواهد کرد.

·          شرکت در مجالس اهل بیت و هیئات:

§          می دانید دیگر، ما ارتباط جدی با هیات دانشگاه داریم. دوست هم دارم حفظ بشود. البته بعد از طلبگی این ارتباط کمتر شده است. ولی به هر حال به نظر من این یک فاکتور اساسی است و باید در برنامه ی هفتگی یک انسان برنامه ای برای ذکر اهل بیت و منبر باشد. البته من خودم با این که مسوول هیات بودم، اما برایم سخت است که همیشه مدام سینه زنی و ورضه شرکت کنم. اما مجلس علما (از جمله حاج آقا مجتبی و حاج آقا جاودان شرکت می کنم)

·          برگزاری این جور مراسمات در منزل خودم:

§          همیشه دوست داشتم بتوانم این کار را بکم. اما وضع مالی بعید می دانم حالا حالاها این اجازه را بدهد. ولی آیا شما یک چنین مدلی را می توانید تحمل کنید؟ به هر حال من طلبه ام. شما آیا مطلوبتان هست چنین زندگی ای؟

 

2.       خط مشی کلی زندگی : زندگی آینده شما بر چه چیزی استوار خواهد بود : بر دستور های دین ، فرهنگ غیرخودی یا سلیقه ی شخصی؟

حاضرید تمام زندگی و همّ و غمّ شما در این باشد که برای امام زمان کار کنید؟ من با این طلبگی حداقل در این مسیر قرار گرفته ام. حالا اینکه چقدر بتوانم عملی بکنم با خداست. ولی یک کمک هم می خواهم. نمی خواهم برویم و بچرخیم و ریش هم بگذاریم و بگوییم که خوب است و اسلام هم که خوب است و آقا هم که دارد انقلاب را پیش می برد و ... . دوست دارم همسرم هم مرا پشتیبانی کند و خودش هم زندگی اش در این راستا باشد.

3.       پایبندی به ارزش های فرهنگی : نظرتان درباره پوشش همسر آینده و حضور در محافل و جمع نزدیکان و استفاده از فن آوری روز از جمله ماهواره چیست؟

چادر. حضور در محافل در حد وسعمان. استفاده از ماهواره هم که دیگه الان نمی فهمم یعنی چه/ مگر اینکه جوازی داشته باشیم که شبکه های لازم را در آینده ببینیم. که بعید می دانم به آن روز برسیم.

4.       استقلال فکری : تا چه حد به نظر دیگران به ویژه پدر و مادر و دوستان در امور زندگی مشترک اهمیت می دهید؟

نکته : با این سوال می خواهید به دهن بینی ، وابستگی به پدر و مادر و دوستان ، و اجازه دخالت به دیگران در زندگی دست یابید.

 

5.       اهداف کلی زندگی : هدف کلی و اصلی شما در زندگی چیست؟

نکته : ممکن است طرف شما به علم ، هنر ، ورزش و ... علاقه بیش از حد داشته باشد و شما نقطه مقابل او باشید.

6.       اگر همسر آینده شما در محیط کار بین نزدیکان یا نامحرمان با حفظ ضوابط شرعی و عرفی ارتباط داشته باشد ، چه می کنید ؟ [همسر خود را چقدر در اینکه شاغل باشید یا نه ؛ محق می دانید؟ اگر مصلحتی همچون خواست همسرتان یا تربیت فرزند یا ... ؛ اقتضا کند که کارتان را برای مدتی موقتی کنار بگذارید ؛ قبول می کنید؟]

7.       ارتباطات فامیلی: تا چه اندازه به رفت و آمد با دوستان و نزدیکان خود و نزدیکان همسرتان تمایل دارید؟

نکته : می خواهید بفهمید که از تیپ شخصیتی درونگرا است یا برونگرا ؟ و آیا در ارتباطات فامیلی و با دوستان مجردی زیاده روی می کند یا نه.

8.       هدفتان از ازدواج چیست؟

9.       انتظاراتتان از همسر آینده چیست؟

10.  برنامه ی آینده ی زندگیتان چیست؟

کار؟ برای کار کردن منعی ندارم. مگر جایی که به مدیریت درون خانه تان ضرر بزند و کودکان را فدا کند.

تحصیل؟ من مشکلی برای ادامه ی تحصیل شما ندارم. اتفاقاً تشویق هم می کنم. البته یک گیری دارم. درس برای چه؟ اگر نمی خواهید در رشته ی خودتان کار کنید، درس برای چه؟ چرا تغییر رشته نمی دهید؟

اقامت؟ من اگر بخواهم برای ادامه ی تحصیلم به قم بروم، چه باید کرد؟ مشکلی با این قضیه ندارید؟ این برایم خیلی مهم است ها. چون اصل پیشرفت علمی من در قم معنا می یابد. اما بعدش می خواهم بیایم تهران.

11.  خصوصیات بارز شخصیتی تان چیست؟

2.       پرسش های جلسه ی دوم

1. هماهنگی اعتقادی و مذهبی با خانواده : میزان هماهنگی اعتقادی و مذهبی شما با خانواده چقدر است؟ (بررسی همتایی خانوادگی)

2. گناهان موثر بر زندگی مشترک : اگر همسر شما بخواهد موسیقی حرام گوش دهد با فیلم های مبتذل ببیند ، چه عکس العملی خواهید داشت ؟ اگر کسی در بین نزدیکان من یا شما اهل مصرف مشروبات الکلی باشد ، درباره او چه احساسی خواهید داشت ؟

در این مورد برای حفظ حرمت طرف ، سوال را باید به شکل معکوس پرسید و فقط از گناهانی سوال می شود که بر زندگی مشترک تاثیر می گذارند و از گناهان فردی سوال نمی شود.

3.       عصبانیت و خشونت : وقتی عصبانی می شوید ، چه عکس العملی از خود نشان می دهید ؟ ایا ممکن است کسی را کتک بزنید؟

4.       بددهنی : اگر همسر آینده شما خدای نخواسته به شما ناسزا بگوید و واژگان زشتی به کار برد ، چه خواهید کرد؟ (در این مورد نیز سوال به صورت معکوس پرسیده می شود)

5.       دروغگویی : دروغگویی را در چه موردی جایز و درست می دانید.

6.       وسواس : آیا رفتارهای وسواسی یا وسواس فکری دارید ؟

7.       وابستگی به دوستان : تا چه حد علاقه مندید با دوستان دوران مجردی در محافل و مجالس رابطه داشته باشید.

8.       زودرنجی و قهر : اگر با همسر خود دچار مشکل شوید ، در چه صورتی قهر می کنید و قهرتان چقدر طول می کشد؟

9.       خط فکر سیاسی : شخصیت های محبوب سیاسی شما چه کسانی هستند؟

10.  جلب رضایت همسر : زن تا چه حد باید رضایت همسرش را جلب کند و تا چه میزان باید به خواسته های او توجه داشته باشد؟[خصوصا در مسائلی همچون نوع پوشش ، اشتغال ، همسر و ... .]

11.  قناعت : تعریف قناعت از نظر شما چیست و تا چه حد قناعت دارید؟

12.  تجملات و تشریفات : درباره تجملات و تشریفات در زندگی و حدود آن چه نظری دارید؟

13.  سازگاری : اگر همسر آینده شما در اثنای زندگی ، شغل خود را از دست بدهد یا ورشکست شود ، چه خواهید کرد؟

14.  دغدغه زن سالاری : دیدگاه شما درباره جایگاه مرد در زندگی چیست؟

نکته : با این سوال می خواهید بفهمید که روحیه زن سالاری دارد یا نه . آیا خود را عقل کل می داند یا برای خود جایگاه مشاوری مهربان قائل است.

3.       پرسش های جلسه ی سوم

1. گرم مزاجی یا سرد مزاجی : رفع غرایز جنسی تا چه حد در زندگی زناشویی برایتان اهمیت دارد؟

2. فرزنددار شدن و زمان آن : آیا در زندگی زناشویی مایلید فرزند داشته باشید ؟ در این صورت ، چه زمانی را برای فرزنددار شدن مناسب می دانید؟

3. شیوه تربیتی فرزندان : در تربیت فرزندان چه مبنایی دارید؟ آیا برای تربیت آنان از کتک هم استفاده می کنید؟

4. چگونگی مراسم عقد و عروسی : نظرتان درباره چگونگی مراسم عقد و عروسی چیست؟ آیا مراسم آلوده به گناه یا بدون گناه برایتان فرقی دارد ؟

5. چگونگی ملاقات های دوران عقد : نظر خانواده محترم شما (دختر) درباره ملاقات های دوران عقد چیست و آیا داماد خود را از دیدن همسرش منع می کنند؟

6. انتظار خاص از همسر آینده : آیا انتظار خاصی از همسر آینده خود دارید ؟

نکته : با نامزد خود مطرح کنند تا ببینند آیا توان برآوردن آن را دارد یا خیر ؛ برای مثال ممکن است دختری بیش از دختران دیگر به اظهار محبت همسر نیاز داشته باشد که حتما باید مطرح شود



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/12/25 توسط rayehezohur

 لذت نبردن از زندگی بدترین تجربه‌ای است که یک آدم می‌تواند داشته باشد.

زن در خود مچاله شده است و خوابیده، صورتش چنان درهم است که انگار کابوسی دردناک دارد خواب شبانه او را در هم می‌پیچد.در اتاقی دیگر مردی تنها در بستر رها شده است، چهره‌ه‌اش خالی از هر حسی است، انگار خوابش تهی از هر رویایی است.
گویا هیچ چیزی انگیزه‌ای برای
  بیدار شدن و ادامه زندگی ندارد.دستانش را به هر طرف بچرخاند خالی است، کسی نیست که آغوش او را پر کند و مرد را به این فکر بیندازد که باید موجودی را که در آغوش گرفته خوشبخت کند.
نه زن و نه مرد هیچکدام دیگر تصمیم ندارند یکدیگر را خوشبخت کنند آنها مدت‌های زیادی است که در زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما به یکدیگر کاری ندارند، آنها یکدیگر را دوست ندارند و اگر زیر یک سقف مانده‌اند برای این است که بچه یا بچه‌های آنها خانواده داشته باشند و از نعمت پدر و مار برخوردار باشند اما بچه‌ها همه چیز را می‌بینند، زندگی دردناک پدر و مادر خود را می‌بینند که چگونه بدون هیچ عشقی در کنار هم مُردن را تجربه می‌کنند.آنها می‌بینند که خانه آنها خالی از هر عاطفه‌ای است و حالا آنها می‌دانند که پدر و مادر آنها درگیر «طلاق عاطفی» شده‌اند.
پژوهشگران و جامعه شناسان بر این باورند که طلاق عاطفی از طلاق رسمی دشوارتر و آسیب زننده تر است.در این نوع طلاق هم زن و مرد و هم بچه‌ها بیشتر آسیب می‌بینند.این آسیب در آینده بیشتر خود را نشان می‌دهد در آینده نه چندان دوری که بچه‌ها بزرگ می‌شوند و تهی از هر عاطفه‌ای به زندگی ادامه می‌دهند و گاه برای پر کردن خلا عاطفی خود به روابط نادرست پناه می‌برند و باز هم آسیب می‌بینند و یا برای فراموشی آنچه در خانواده دیده‌اند یا به مواد مخدر و یا به مشروبات الکی پناه می‌برند.
زن و شوهری که دچار طلاق عاطفی شده‌اند به انسان‌هایی افسرده تبدیل می‌شوند که توان زندگی ندارند آنها در ظاهر کارهای روزمره را انجام می‌دهند اما از زندگی لذت نمی‌برند.
لذت نبردن از زندگی بدترین تجربه‌ای است که یک آدم می‌تواند داشته باشد.این زن و مردها به تدریج به انسان‌های خاموشی تبدیل می‌شوند که مانند مردگان متحرک گاهی از نقطه ای به نقطه‌ای دیگر حرکت می‌کنند.
طلاق عاطفی اما چه هنگام شکل می‌گیرد؟ زمانی که زن و مرد دیگر نقطه تفاهمی با یکدیگر نداشته باشند.از یکدیگر آزرده شده باشند اما این آزردگی را بر طرف نکرده باشند.آزردگی زمانی به وجود می‌آید و دائمی می‌شود که بانک عاطفی یکی از طرفین و یا هر دو نفر به اندزه کافی پس انداز نداشته باشد.وقتی پس انداز عاطفی کافی باشد،‌
می‌توان در مواقع ضروری از آن برداشت کرد اما وقت این صندوق خالی است دیگر نمی‌توان از آن برداشتی داشت.بانک عاطفی زمانی اندوخته کافی دارد که هر روز به آن افزوده شود.محبت، صداقت، از خودگذشتگی و فداکاری اندوخته‌های این بانک است.وقتی زن و مردی برای هم به اصطلاح مایه می‌گذارند، اندوخته‌ها بیشتر می‌شود.اما گاهی این رفتارها یک طرفه می‌شود مثلا زن به مردش محبت می‌کند بدون این‌که محبت دریافت کند.
در مواقع لزوم به کمک او می‌آید و بی هیچ چشم ‌داشتی خلاهای شخصی و کاری او را پر می‌کند.در این شرایط زن هزینه کرده است و یک مرد هوشیار می‌داند که باید خیلی زود این هزینه را جبران کند.اگر نکند از اندوخته بانک عاطفی او کاسته می‌شود.
مرد و زن در زندگی بده‌ بستان‌هایی با هم دارند.باید دهنده و گیرنده هر دو هوشیار باشند و بدانند که باید به یک میزان برای هم خرج کنند.این خرج کردن اصلا مفهوم مالی ندارد.هر قدمی که زن برای مرد برمی‌دارد باید در آینده‌ای نه چندان دور جبران شود و بلعکس. باید هر دو مراقب بانک عاطفی خود باشند.
برای حفظ اندوخته این بانک باید گفتمان وارد محیط زن و شوهری شود.باید اختلافات و آزردگی‌ها به زبان آید و حل شود.اگر کدورت‌ها برطرف نشود به مرور طلاق عاطفی شکل می‌گیرد. اگر زن و مردی با هم گفتگو کنند و در اصل آینه هم باشند هیچ وقت دچار طلاق عاطفی نمی‌شوند.آینه چهره آدمی را همانگونه که هست نشان می‌دهد اما تخریب نمی‌کند.
وقتی زن و مردی با هم به اختلاف برمی‌خورند بهتز است با هم صحبت کنند، بگویند که دلخوری‌اشان از چیست، نقاط ضعف یکدیگر را آینه‌وار بهم نشان دهند و به رفع آن به هم کمک کنند.
در چنین شرایطی آزردگی برطرف می‌شود و دوستی و محبت در کحیط خانه جریان پیدا می‌کند اما اگر آزردگی‌ها برطرف نشود، کینه شکل می‌گیرد و کینه راه انتقام را باز می‌کند و در چنین شرایطی زندگی به میدان جنگ تبدیل می‌شود. بعد از مدتی طرفین خسته از جنگ هر کدام به پیله خود پناه می‌برند و با این توجیه که بچه‌ها پدر و مادر می‌خواهند در زیر یک سقف با هم زندگی دردمندانه‌ای را ادامه می‌دهند.
اما ایکاش به جای استفاده از این روش زن و مرد بانک عاطفی خود را هر روز بررسی کنند وببینند کدام‌یک برای دیگری بیشتر قدم برداشته است.این فاصله نباید به وجود آید و یا زیاد شود.اگر هر کدام بیشتر از دیگری فعالیت عاطفی از خود نشان دهد روزی فاصله زن و مرد آنقدر زیاد می‌شود که پر کردن آن دیگر کار راحتی نیست.
زن و مرد باید منصفانه در کنار هم زندگی کنند، عدالت عاطفی زندگی را راحت‌تر و زبیاتر می‌کند و امنیت روانی به وجود می‌آورد.راه‌های یک طرفه معمولا به بن بست می‌رسد در یک رابطه هر دو طرف باید برا ی هم هزینه کنند.

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/10/28 توسط rayehezohur

خطای اول  :

شما میتونید همسرتون رو تغییر بدین  !

شما نمیتونید همسرتون و یا هرکسی تو این دنیا رو برای موضوعی که میخواهید تغییر بدید. این رو به ذهنتون بسپارید که تنها کسی که میتونید تغییر بدید خودتون هستید  !

شما خودتون میدونید که چه همسری رو میخواید؟ همه میدونند...  اما سوال مهمتر اینه که   " چه زنی میتونه همسری با خصوصیاتی که شما دوست دارید رو جذب کنه؟ شما باید چطوری باشی؟ چطوری حرف بزنی؟ نگرش شما نسبت به اون چیه؟ میزان صبرتون چقدره؟ رفتارتون چطوریه؟

 

خطای دوم

صمیمت=همانندی

شاید شما با دوستان خودتون شباهت های زیادی رو پیدا کنید ، اما همسرتون با اون ها فرق میکنه. همسرتون طور دیگه ای حرف میزنه، طور دیگه ای لباس میپوشه و از همه مهمتر اون نظر  متفاوتی از رمانتیک بودن در زندگی زناشویی داره  !

صمیمیت با همسرتون به این معنا نیست که شما باید سلایق یکسانی داشته باشید و یا روشهای یکسانی رو در زندگیتون به کار ببرید. اون شریک زندگی شماست. اون نباید مثل دوستانتون باشه تا شما احساس خوبی در زندگی داشته باشید  .

صمیمیت در زندگی مشترک وقتی اتفاق میافته که شما تفاوت های همدیگرو بپذیرید و به این تفاوت ها احترام بزارید. به همسرتون فضایی بدین تا همونی باشه که هست، و شخصیت خودتون رو هم در عین حال حفظ کنید  .

مثلا زمانی که با هم هستید و شما تمایل دارید در خونه بمونید ولی همسرتون دوست داره برید بیرون. مهم با هم بودنه و این جزییات خیلی مهم نیست. میتونید نظر اون رو اعمال کنید و برید بیرون و هردوتون از اینکه با هم هستید لذت ببرید  .

 خطای سوم :

چیزی که برای والدینتون موثر و عملی بوده برای شما هم موثر خواهد بود

خیلی خوبه اگه والدینتون زندگی ای داشتن که شما دوست دارید ازش پیروی کنید. تا بحال شنیدید که میگن هر زنی شبیه مادرشه؟  درسته که شاید شما خیلی شبیه به مادرتون باشید ولی باید بدونید که همسر شما با پدرتون بزرگ نشده که بخواد انعکاسی ازشخصیت اونو داشته باشه! اون با پدر خودش بزرگ شده!!!

وقتی که ازدواج کردم خیال میکردم منم مثل مامانم مثل قرقره تو آشپزخونه میتونم کار کنم. مادر من طوری بود که میتونست 50 تا کارو باهم به عهده بگیره. اما من مثل مادرم نبودم... تا 6 ماه بعد ازدواجم سعی میکردم ثابت کنم که مثل مادرم هستم فقط به این خاطر که میخواستم همسرم ازم راضی باشه همونطور که پدرم از مادرم راضی بود. اما م از یه فاکتور خیلی مهم غافل بودم، در نتیجه همسرم اوقاتی رو میتونست با من باشه رو داشت از دست میداد. در ضمن اون پدر من نبود.

ماه ها طول کشید تا همسرم بهم گفت که اون یه زن میخواد نه یه آشپز! حتی من وقتی همسرم در آشپزخونه بهم کمک میکرد احساس بی عرضگی میکردم چون مادرم همونطور که داشت چند نوع غذا درست میکرد قندهارو هم مکعب مکعب ریز میکرد!!!

راه های زیادی وجود داره تا شما بتونید متوجه بشید که زندگی شما با زندگی پدر و مادرتون فرق داره



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/7/28 توسط rayehezohur
جلسه پنجم
توصیه هایی برای آقایان در برخورد با همسر :
1.خانم ها نیاز به درک و توجه دارند.
علت اینکه خانم ها بیشتر بیمار میشوند و به پزشک و معالجه رو می آورند بی توجهی شماست. وقتی خانمی درک نمیشود و دیده نمیشود بیمار میشود.
2.خانم ها "محتاج" نوازش هستند.
3.به حرفهای خانم ها بها بدهید . نظر شما برایشان مهم است
4.خانم ها نیازمند دیده شدن هستند. سعی کنید به جزئیات امور زندگیتان دقت کنید.
5.خانم ها به دنبال تحسین از خود هستند.
آرایش و لباس و .... همه به نوعی برای تحسین زیبایی های وجودیشان است. این زیبایی ها را ببینید و تعریف کنید.
6.برای همه چیز از خانم ها تشکر کنید. از غذا ؛ پذیرایی ؛ آرایش ؛ لباس و...
7.به حضور ارزشمند زن در زندگیتان تاکید کنید.
بگویید اگر تو نبودی من به اینجا نمیرسیدم.
هر رشدی که کردم مدیون تو هستم.
 دعای خیر تو بود که گره های زندگی ام را باز کرد.
8.جلوی فرزندان و دیگران قربان صدقه همسرتان بروید.
9. باکلام زیبا و دلنشین با او صحبت کنید
از این جملات برای ابراز احساستتان به خانم ها استفاده کنید. دوستت دارم" تو بهترین زن دنیایی"  "تو زیباترین زن دنیایی"  تو فرشته رویاهای من هستی" و....

10.همه زنهای دنیا ماهی یک هفته دچار اختلال هورمون میشوند.
در این مواقع دچار افسردگی ؛ بی حوصلگی ؛ اختلال و حتی فکر به خودکشی میشونددر این دوره آنها را مورد درک و توجه بیشتر خود قرار دهید.
11.یک سری از جملات هست که خانم ها میلی به شنیدنش را ندارند :
فکر مکینم قبلا در مورد این موضوع حرف زده بودیم
بهتر نیست بس کنی!
باز شروع کردی؟
باز پای حرف این و اون نشستی؟
12.دو جا هست که خانم ها خیلی ناراحت میشوند که بگویید " منم همین طور!!"
یکی وقتی به شما میگویند دوستت دارم
و
یکی زمانی که میگوید ازت متنفرم!
13.از خانم ها بخواهید در چیزی که بلد است به شما کمک کند.
 اینکار به آنها  انرژی و انگیزه فوق العاده ای میدهد.
14.خانم ها از آقایان اطلاعات واضح میخواهند
 آقایان دائم اطلاعات مبهم به خانم ها میدهند. مثلا  مسئله ای پیش می آید
 مرد میگوید :این را بسپر به من. من حلش میکنم
خانم میگوید:چطوری؟
مرد میگوید:چکار داری یه جوری حلش میکنم!
15.گاهی خانم ها فقط میخواهند حرف بزنند برای رهایی از تنش و از شما راهکار نمیخواهند.
این مواقع فقط گوش بدهید  و شنونده خوبی باشید.او را در آغوش بگیرید و با او همدردی کنید.
جلسه ششم
اشتباه بزرگ بعضی آقایان از دریافت مفهموم آیه ( الرجال قوامون علی النساء (
ترجمه افراد جاهل و بی سواد: (مرد رئیس است!!!(
قوام در زبان عرب به چوبی گفته میشود که در کنار انگور میزنند تا انگور رشد کند. مرد در واقع نقش همان چوب را دارد. او باید تکیه گاهی باشد برای رشد زن. مرد در حکم چوب است و مسئله مهم رشد انگور (منظور زن) است.
نقش مرد مسئولیت است نه ریاست. مسئولیت یعنی خطر کردن و جواب پس دادن. مرد باید تکیه گاه عاطفی و مالی زن باشد.
بعضی مردان فکر میکنند حق دارند که همسرشان را تنبیه کنند چون فکر میکنند که رئیس هستند و باید او را ادب کنند در حالی که خودشان سزاوارترند به تنبیه!
چگونه ممکن است که یکی از شما همسرش را بزند و بعد او را در آغوش بکشد؟ (پیامبر اکرم(
بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد. (پیامبر اکرم(
جلسه هفتم
توصیه هایی برای خانم ها در رابطه با همسر:
1.از آقایان انتقاد نکنید.آنها انتقاد را به منزله جنگ و حمله و سرکوفت میدانند.
مثلا نگویید:بهتر نبود این کار را اینگونه انجام میدادی؟ !
برداشت مرد:تو عرضه انجام هیچ کاری را نداری.
2.وارد تنهایی آقایان نشوید.
او را رها کنید.تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که خوراکی مورد علاقه او را منارش بگذارید و بروید..
3.مردها نیاز به تشکر و قدردانی دارند.
و زن ها دو جا این کار را نمیکنند.جایی که کار کوچک است و جایی که کار وظیفه اش بوده! بدانید که آقایان "محتاج" تشکر هستند.
4.اگر با نیت پاک مردی را تحسین نکنی کسانی هستند که با نیت ناپاک این کار را انجام میدهند!
5.وقتی میخواهید با مردی صحبت کنید "محدوده" و "هدف" حرف زدنتان را مشخص کنید.در صحبت با آنان زودتر بروید سر اصل مطلب.اگر از ایمن شاخه به آن شاخه بپرید دیگر با شما صحبت نمیکنند.
6.وقتی با آقایان صحبت میکنید جملاتشان را به منظور اینکه به او بفهمانید متوجه شده اید تکرار کنید.زیرا معمولا انها تصور میکنند که شما متوجه منظورشان نمیشوید.
7.مرد ها در بیشتر اوقات حرفهای تندی که میزنند الکی است و حرفهایشان بیشتر جنبه شعار دارد.به حرفهایشان توجه کنید"
8.روزی یکبار به همسرتان بگویید از اینکه تو همسر من هستی خوشحالم و به تو افتخار میکنم
9.آقایان دوست دارند در فضاهاییی مثل رستوران و عروسی و ... رو به در و فضاهای باز بنشینند! سوء ظن نداشته باشید و جای مناسبی را برای او فراهم کنید.
10. آقایان نیاز دارند که برایشان تحریک کننده باشید.
امام صادق:بهترین زنان زنی است که وقتی با همسرش خلوت کند لباس عفت را از تن بکند.....
پیامبر اکرم:بهترین شما زنان عفیف و بسیار تحریک کننده هستند.
11.برای آقایان همسر باشید نه مادر.
زیرا در غیر این صورت دو حالت پبش می آید یا بسیار عصیان میکنند یا روز به روز بچه تر میشوند. برای او فقط در نقش همسر باشید


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/7/25 توسط rayehezohur
<      1   2   3   4   5      >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • آی تی ایران
  • قالب میهن بلاگ
  • ضایعات
  • انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس